پیر میکده فلسفه بود 

گرچه هیچ‌وقت این افتخار را نداشتم که به‌صورت رسمی در کلاس استاد فقید کریم مجتهدی حضور یابم، اما به‌واسطه حضور جدی در جلسات سخنرانی ایشان و مطالعه مستمر کتاب‌های‌شان یکی از شاگردان‌شان محسوب می‌شوم. 
کد خبر: ۱۴۴۱۳۶۵
نویسنده حمیدرضا بوسحاق‌ - فیلسوف و استاد دانشگاه

حدود ۳۰ سال پیش زمانی که در مقطع کارشناسی در دانشگاه بهشتی فلسفه می‌خواندم، ایشان استاد دانشگاه تهران بود. در آن مقطع فقط در همین دو دانشگاه فلسفه تدریس می‌شد و این روال شده بود که دانشجویان برای کسب دانش در جلسات درس برخی اساتید هر دو دانشگاه حضور پیدا کنند.

یکی از اساتیدی که من همواره تلاش می‌کردم در جلسات درس ایشان حضور یابم دکتر مجتهدی بود. یادم نمی‌آید در جلسه سخنرانی‌ای از ایشان را چه در مقطع کارشناسی و چه کارشناسی‌ارشد غایب باشم یا کتاب یا مقاله‌ای از ایشان منتشر شده و من بیش از یک هفته بعد از انتشار نخوانده باشم.

آنچه من در این دوره ۳۰ ساله آشنایی با دکتر مجتهدی از ایشان آموختم، این بود که دو مبحث قابل شرح و بسط است؛ یکی از منظر اخلاقی و دیگری ویژگی‌های اندیشه‌ای و تلاشی که برای ارتقای فلسفه شرق داشت.

دغدغه‌اش فرهنگ خودمان است 

از منظر اندیشه‌ای، دکتر مجتهدی تحصیلکرده دانشگاه سوربن و نظر‌کرده اساتیدی مثل هانری کُربن و ژان وال بود. حتی رساله فوق‌لیسانس ایشان هم با ژان وال بود. نکته مهم اینجاست که او می‌توانست در غرب بماند و شهرتش بیش از الان بود، اما دغدغه کشور خودمان را داشت. این ویژگی از آن جهت مهم می‌شود که ایشان پیر میکده فلسفه بود، یعنی هم در فلسفه غرب تحصیل کرده بود و با آن آشنا بود و هم به فلسفه شرق مسلط بود. استادی امکان دارد از غرب چیزی بخواند و با آن آشنا باشد، اما از فرهنگ خودمان چیزی نداند و نتیجه‌گیری‌های غلطی که الان در جامعه می‌شود، ریشه‌اش در همین است. دکتر مجتهدی در هر دو مورد تسلط داشت. چند زبان می‌دانست، متون اروپایی را خوانده بود و در بحث فلسفه شرق نیز علاقه داشت و کار کرده بود که نتیجه‌اش همین کار‌های گرانبهایی است که در سال‌های آخر عمر گرانبهای‌شان و در دوران پختگی نوشتند. 

استعداد خاص در انتقال مفاهیم داشت

در بحث انتقال مفاهیم نیز ایشان استعداد خاصی داشت. خیلی عمیق و دقیق می‌نوشت. هم مطالب را هضم کرده بود و به آن‌ها اشراف داشت و هم راه انتقال آن‌ها را می‌دانست. شخصا کانت و هگل را از مقالات و نوشته‌های دکتر مجتهدی شناختم و با افکار آن‌ها آشنا شدم و اعتقادم این است که همه هم‌دوره‌ای‌های من هم این دو اندیشمند را در آثار او خواندند و شناختند. این به این معنا نیست که کسانی دیگر نبودند، ولی آن‌گونه که دکتر مجتهدی در آن دوره وارد شده بود واقعا ممتاز بود؛ به‌ویژه در خصوص فیلسوفان آلمانی بسیار حرفه‌ای بود. مقالات ویژه‌ای درخصوص دکارت داشت که من در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد بسیار از آن استفاده کردم.

بر چگونگی اندیشیدن تاکید داشت

موضوع دیگری که در بحث اندیشه دکتر مجتهدی نباید از نظر دور داشت، ارزشی بود که برای فهم عمیق و اندیشیدن قائل بود. همیشه روی چگونگی اندیشیدن تاکید داشت. او طریقه اندیشیدن را آموخت و نسل من را از برخی برداشت‌های سطحی از فلسفه دور کرد و تمرکز بر عمق فلسفه را آموزش داد. در اوایل انقلاب در کتاب‌های منتشر شده گاهی شاهد برداشت‌های غلط از هگل و مارکس بودیم که از سوی برخی جناح‌ها و رهبران فکر برخی گعده‌ها منتقل می‌شد. مثلا یک جوان ۳۰ ساله، رهبر حزب شده بود و اطلاعات زیادی حتی از الفبای مارکس هم نداشت و همان برداشت‌های سطحی و عمدتاغلط را به خورد جوانان می‌داد. کار بزرگی که در آن برهه دکتر مجتهدی انجام داد، نوشتن آثار و مقالات درباره این اندیشمندان و نگاه و فلسفه آن‌ها بود. با این اقدام دکتر مجتهدی با برداشت‌های شعاری و ایدئولوژیک از کانت و هگل مقابله و از اشاعه برداشت سطحی از فلسفه جلوگیری کرد. 

توجه به نسل جوان

من هم در دوران دانشجویی و هم در دوره‌ای که در انجمن حکمت و فلسفه ایران بودم از نزدیک با دکتر مجتهدی آشنا بودم. به‌ویژه زمانی که انجمن بودم همیشه ایشان را می‌دیدم به نحوی که اعتقاد دارم از شاگرد درسی بیشتر از او استفاده کردم.

از ویژگی‌های مهم اخلاقی این استاد فقید، باشخصیت و پرکار توجه و اهمیتی بود که به نسل جوان می‌داد. به یاد دارم در دوران دانشجویی زمانی که با همکلاسی‌ها در سالن سخنرانی ایشان حاضر می‌شدیم. با وجود حضور اساتید بنام و مشهور در سالن، ایشان به سمت ما می‌آمد و احوالپرسی می‌کرد. خیلی از این‌که جوانان وارد فلسفه شده‌اند، خشنود بود و عمق این شادی را می‌شد از نگاهش دید.

یکی از خاطراتم این بود که در آن زمان، آزمون دکتری را فقط دانشگاه تهران می‌گرفت و سؤال فلسفه غرب را ایشان می‌داد و یک سؤال هم بیشتر نمی‌داد. یادم می‌آید سؤال آن دوره این‌گونه بود که پس از طرح عنوان شده بود در صورت پاسخ بلی، دلیل‌تان را توضیح دهید. من در پاسخ به آن، جواب دادم خیر. جالب این که آن سال در آزمون کتبی پذیرفته و در مصاحبه دعوت شدم. ببینید سؤال چه بوده که بله را خیر گفتم، باز حد نصاب را آوردم و دعوت شدم.

ایشان را به نسل جدید معرفی کنید

به عقیده من باید دکتر مجتهدی و عقایدش را به نسل جدید معرفی کرد. نسل من باید به هر طریقی تفکرات ایشان را به آیندگان معرفی کند. فکر می‌کنم آن‌گونه که باید به ایشان توجه نشده و اگر می‌شد درباره بزرگان معاصر یک سریال چند قسمتی ساخته شود، خیلی مؤثر است. فراموش نکنیم ایشان دغدغه ایران را داشتند و انتقال این دغدغه به نسل آینده بسیار مهم است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
اجتهاد زنان سیره عُقلاست

درگفت‌وگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کرده‌ایم

اجتهاد زنان سیره عُقلاست

نیازمندی ها